بچه: مامان اون آقاروببین كچله!!!!
مامان: هیس...میفهمه !
سنگ قبرم را سفید بگذارید.یه مازیک مشکی جنس خوبم کنارش بذارید تا هرکی رذ شد یه داستانی .جکی.شعری روش بنویسه.آخه میدونم اون دنیام حوصلم سر میره.ها راستی مازیک رو هم حتما با زنجیر به قبرم ببندید.(این جا ایران است)
بچه:چرا عروس تو روز عروسیش لباس سفید میپوشه؟
مادر:چون بهترین خاطره ی زندگیشه
بچه:پس چرا داماد لباس مشکی میپوشه؟
مادر:خفه شو برو تو اتاقت
خنده بر هر درد بی درمان دواست
.
.
.
.
به غیر از اسهال
تعداد صفحات : 5